نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلکه آغاز دورهای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار میآید. در سال روز نهم ربیع الاول که یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است. |
آغاز امامت امام زمان علیهالسلام، روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۵ ه.ق است؛ یعنی روز شهادت امام یازدهم علیهالسلام آغاز امامت امام زمان علیهالسلام است. جالب است بدانیم که ولادت امام زمان در روز جمعه بوده و اولین روز امامتش روز جمعه و نیز بنا بر نقلی که از نظر شیعه، بسیار مشهور است، ظهور امام هم روز جمعه است و همچنین یکی از اسامیآن حضرت نیز جمعه است.
یکی از افراد مورد وثوق و اعتماد ائمه معصومین و خاصه امام عسکری و امام زمان (علیهما الاسلام) فردی به نام ابوسهل بود. ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی میگوید : پس از آن که معتمد، امام عسکری علیهالسلام را به زهر مسموم کرد، من به خدمت امام عسکری شرفیاب شدم، لحظهای بود که فرزند امام عسکری علیهالسلام هم بر پدر وارد شده بود. امام حالش منقلب بود و شدیداً ضعیف شده بودند به گونهای که وقتی ظرف آب را برای نوشیدن به امام عسکری علیهالسلام دادند، قدرت نگهداری ظرف آب را نداشت و میلرزید و دندانهای امام عسکری که به کاسه نزدیک شده بود میخورد و من صدایش را میشنیدم. در این لحظه وقتی که امام زمان علیهالسلام وارد شد، به محض این که چشم امام عسکری به امام زمان افتاد، بسیار خوشحال شد اما لحظهای گریست و بعد او را به عنوان آخرین وصی رسول الله و آخرین امام مؤمنین و به عنوان حجت بر حق خدا معرفی کرد و وصیت و سفارش خود را به امام زمان نمود. در این لحظه گویی احساس شد لحظه آغاز قبول مسؤولیت امامت امام زمان بود. بعد امام عسکری رو به امام زمان کرد و فرمود: « یا سید أهل بیته ! اسقنی بالماء فإنی ذاهب إلی ربی؛ (۱)ای بزرگ خاندان خودت! آبی به من بنوشان؛ زیرا من به زودی به سوی پروردگارم خواهم شتافت ».
امام زمان علیهالسلام هم آب را به دست پدرش داد و بعد به پدرش کمک کردند تا او وضو بسازد. صحبتهایی هم بین امام عسکری و امام زمان (علیهما الاسلام) صورت گرفت آن گاه امام عسکری علیهالسلام به درجه رفیع شهادت نایل گشتند.
البته این مسائلی بود که دربارهی امام زمان و آغاز امامتشان است، ولی چیزی که باید به عنوان حجت برای مردم باشد این است که برای اثبات حجت بودن امام زمان و امامت ایشان طبیعی است که شیعیان او هم دلایل قانع کنندهای که باعث اطمینان خاطر بشود نیاز دارند.
ابوالادیان یکی از خدمتگزاران و یکی از دوستان نزدیک امام عسکری علیهالسلام بود. ابن بابویه علیهالسلام به نقل از ابوالادیان میگوید: امام عسکری علیهالسلام به من مأموریتی داد که به مدائن بروم و نامههایی را به آنجا برسانم. امام عسکری علیهالسلام به من فرمود: ابوالادیان! وقتی بعد از پانزده روز از مدائن برگشتی، شهر سامرا را پر از شیون و غوغا خواهی یافت، زیرا که من به شهادت خواهم رسید. من نگران شدم و از امام راجع به جانشین شان پرسیدم: وقتی شما به شهادت رسیدید، چه کسی باید امامت امت را به عهده بگیرد ؟ امام عسکری در جواب به من سه نشانه داد؛ نشانه اول: آن کسی که بر بدن من نماز بگزارد. دوم: آن کسی که جواب نامهها را از تو طلب کند و نشانهی سوم: کسی که بگوید در همیان و کیسهها چه چیزی وجود دارد. حیا مانع شد که راجع به کیسه از آقا بپرسم، نپرسیدم و با نگرانی سفرم را آغاز کردم و به مدائن رفتم. مأموریت را انجام دادم و وقتی برگشتم همان گونه که امام عسکری گفته بود، ایشان به شهادت رسیدند. آن گاه چیزی که برای من مهم بود این بود که بدانم چه کسی جانشین امام یازدهم و به عنوان امام دوازدهم و حجت بر حق خداست. وارد بیت امام عسگری شدم، دیدم برادرش جعفر بر جایگاهی نشسته است و همهی واردین به اوتسلیت میگویند. گویی این گونه وانمود میشود که او به عنوان جانشین امام عسکری است، در حالی که من او را میشناختم و میدانستم انسانی است بد سابقه و بد عمل که مرتکب محرمات میشد. مطمئن بودم که او لیاقت امامت را ندارد اما الان در چنین جایگاهی قرار گرفته؛ چرا که دستگاه بنی عباس تلاش میکرد او را به عنوان جانشین امام عسکری به مردم معرفی کند. در همین حال خبر آوردند که او بیاید و بر پیکر امام عسکری علیهالسلام نماز بگزارد.
او از جای خود حرکت کرده، به سمت پیکر مطهر امام عسکری رفت تا نماز بگزارد، دیدم نوجوانی با جمیع شیوهها و شمایل زیبایی که دلربا بود آمد و دامن عمویش را گرفت و گفت:ای عمو! کنار برو که من بر نماز گزاردن بر پیکر بابایم شایسته ترم.
او را کنار زد و بر پیکر امام عسکری نماز گزارد. با این صحنه مطمئن شدم که یکی از نشانههایی که امام عسکری داده بود تحقق یافت و این شخص بر بدن امام عسکری نماز گزارد. منتظر بودم که نشانههای دیگر هم تحقق پیدا کند. در این حالت بود که وقتی نماز تمام شد به من اشاره کرد که جواب نامهها را بده. این هم نشانه دوم؛ چون نامهای که امام عسکری به من سپرده بود و آن را به مدائن بردم، به دوستانی که باید میدادم سپردم و جواب نامههای آنها را به همراه بیت المال و سهم امامیکه داده بودند با خودم آورده و منتقل کرده بودم. منتظر بودم نشانهی سوم هم تحقق پیدا کند، در همین حال جمعی از مؤمنین قم آمدند و در میان جمعیت عزادار قرار گرفتند و گفتند: جانشین امام عسکری کیست ؟ آنها را به سمت جعفر هدایت کردند. آنها وقتی پیش جعفر رفتند، پرسیدند: شما جانشین امام عسکری هستید؟ پاسخ داد: آری. گفتند: بگویید که ما حامل چه چیزی هستیم و نامهای که با ماست چه کسی و برای چه کسی نوشته است و چیزی که به همراه ماست آن متاع چیست و چقدر است؟
جعفر با کمال عصبانیت گفت: عجب! مردم را ببینید که از من چه چیزی را در خواست میکنند، علم غیب از من طلب میکنند؟ من فهمیدم که او امام نیست و جمعیتی که از قم آمده بودند هم با این پاسخ او مطمئن شدند که او امام نیست و جانشین امام عسکری شخص دیگری است. در همین حال فرستادهای از درون خانه آمد و گفت که حجت خدا ( امام زمان ) فرمودند: نامههایی که شما اهل قم از فلان شخص و فلان شخص برای امام عسکری آورده اید، آن نامهها را بیاورید و به همراه شما همیانی است که هزار اشرفی در آن قرار دارد که از میان هزار اشرفی که به عنوان سهم امام است، ده اشرفی قلابی است که روکش طلا شده و اصل نیست.
آنها باز کردند و دیدند هزار اشرفی سفید هست و آن ده اشرفی را هم شناسایی کردند. ابوالادیان میگوید: من دقیقاً به همان نشانههایی که امام حسن عسکری به من داده بود رسیدم و یقین کردم که او امام امت اسلامیو آخرین وصی پیغمبر اکرم (ص) است و آن پیامیکه فرستاده شده از ناحیه امام زمان است و آن فردی که نماز بر پیکر امام عسکری گزارد امام زمان و آخرین امام شیعیان است. (۲)